سرنوشت لایحه فرونشست زمین در مجلس به کجا رسید؟ دستور اقدامات مقابله‌ای و پیشگیرانه فوری در برابر «حشره سنک» در مشهد حریق کنتور برق در خیابان بابانظر (۳ شهریور ۱۴۰۳) مرگ تلخ مادر باردار و دختر خردسال مشهدی در دریای خزر (۳ شهریور ۱۴۰۳) پیام وزیر جدید آموزش و پرورش درباره دغدغه‌های معیشتی فرهنگیان تمهیدات ترافیکی پلیس راهور برای روز اربعین در مشهد (۳ شهریور ۱۴۰۳) ستاد مرکزی اربعین: زائران روز اربعین به کشور برنگردند قرار گرفتن در معرض نور مصنوعی در شب به سلامتی شما آسیب می‌رساند هواشناسی: دمای ۴۸ درجه‌ای در شهر‌های زیارتی عراق به ثبت رسید ویدئو | لحظه دیده شدن پلنگ ایرانی در پناهگاه حیات وحش حیدری نیشابور (۳ شهریور ۱۴۰۳) دومین مورد آبله میمونی جهش‌یافته در خارج از آفریقا تایید شد سردار رادان: ۲.۵ میلیون زائر تاکنون از عراق بازگشته‌اند (سوم شهریور ۱۴۰۳) سازمان اورژانس کشور: روند کاهشی موارد غرق‌‍شدگی در استان‌های خراسان تغییر در نرخ اضافه‌کار پرستاران و استخدام نیرو‌های جدید (سوم شهریور ۱۴۰۳) راه‌های موثر برای مبارزه با حشره «سِنَک» ستاد اربعین هلال احمر:۲۵۳ زائر مصدوم و جان‌باخته به داخل کشور انتقال یافتند تصادف شدید موتورسیکلت و خودرو در بلوار شریعتی مشهد + جزئیات (۳ شهریور ۱۴۰۳) تحویل وزارت میراث فرهنگی به صالحی امیری با حضور عزت الله ضرغامی دستگیری ۵ متهم درگیری مسلحانه در مشهد + فیلم دبیر انجمن علمی داروسازان ایران: به دلیل اعمال تحریم‌ها، با کمبود دارو‌ مواجه هستیم پلیس هرمزگان از کشف هروئین در چند بسته‌ شیرخشک‌‌‌ خبر داد ویدئو | لحظه انفجار خودروی سواری پس از تصادف با تریلی در محور ایلام-مهران (۲ شهریور ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

یک عصر دخترانه با رؤیای ایمیل به آقای وزیر

  • کد خبر: ۱۳۸۳۶۵
  • ۱۵ آذر ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۳
یک عصر دخترانه با رؤیای ایمیل به آقای وزیر
دختر‌ها کتاب‌خوان و هنرمندند. سر پرشوری دارند برای بحث و جدل درباره مسائل روز و خواسته‌ها و مطالبات دختر ایرانی.

جلسه گفت‌وگوی این هفته در کافه‌کتاب دخترانه ما در مدرسه، معرفی «هابر ماس» فیلسوف و جامعه‌شناس مکتب فرانکفورت بود. می‌گویم: بچه‌ها، می‌دانستید هابر ماس جایزه صلح گرفته است، آن هم از کتاب‌فروشان آلمان؟ همین، خود، جذابیت شروع بحث بود تا دختر‌ها با شور و هیجان، نظرات مخالف و موافق خود را بگویند. می‌گویم: هابر ماس می‌گوید تصمیم‌های جمعی و عقلانی شهروندان باعث به وجود آمدن دموکراسی مشارکتی می‌شود. همین یک جمله باعث می‌شود دختر‌ها اندازه یک دنیا حرف و نظر داشته باشند. درباره صلح حرف می‌زنند. درباره دموکراسی، درباره خرد جمعی و حتی رؤیا‌ها و آرزو‌های خودشان. من دیگر حرفی نمی‌زنم و تنها شنونده هستم.

دختر‌ها کتاب‌خوان و هنرمندند. سر پرشوری دارند برای بحث و جدل درباره مسائل روز و خواسته‌ها و مطالبات دختر ایرانی. به حرف‌هایشان گوش می‌دهم و چشم‌های شرقی ایرانی‌شان پر از شور جوانی و غرور و آرزوست. گاهی پر از خشم می‌شوند و زمانی مثل رودی آرام و روان خیال‌پردازی می‌کنند. دوباره حرف می‌زنند و شلوغ می‌کنند و آخر هر اختلاف نظر و یکی‌به‌دو با دوستانشان رفاقت می‌کنند و می‌خندند و خوراکی‌هایشان را قسمت می‌کنند. این بعد زنانه وجودشان را دوست دارم. حمایتگرند.

هم‌دردی را خوب بلدند. پرستار و مادرند. همدلی می‌کنند و غم‌خوارند. انگار زن‌ها در ذات خود به صلح و یگانگی با جهان رسیده‌اند. حالا وسط شلوغی کلاس، من هستم که رودخانه شده‌ام. به فکر فرو رفته‌ام و به این نسل جوان گاهی عصیانگر و شعله‌ور فکر می‌کنم. به اینکه چقدر دختران ما تغییر می‌کنند. واقعا این‌ها همان بچه‌های دو سال پیش‌اند که این همه حرف‌ها و نظرات جدی و جدید درباره هستی و زندگی و مسائل اجتماعی دارند؟ در رؤیاهایم ایمیل می‌زنم به آقای وزیر آموزش و پرورش و تأکید می‌کنم کافه‌کتاب‌ها را در سراسر مدارس دخترانه اجباری کند و به بچه‌ها کیک و قهوه بدهد. راستی! شمع هم روشن کند، شمعی برای دانایی.

بعد بچه‌ها دور هم بنشینند و حرف بزنند و هی تعجب کنیم از این همه تغییر نگرش. به آقای وزیر حتما درباره سرمایه اجتماعی هم می‌نویسم. می‌نویسم که سرمایه اجتماعی کنش اجتماعی را تسهیل می‌کند. در این شرایط، افراد به هم اعتماد می‌کنند و برای هدفی مشترک جمع می‌شوند. درباره فاصله اجتماعی هم می‌نویسم. رؤیاپردازی در دختر‌ها بخش شیرین خیالشان است. من هم انگار از این قسمت شیرین ماجرا بدم نمی‌آید. ایمیل زدن به آقای وزیر را ادامه می‌دهم. مثل چارلی چاپلین در عصر جدید خانه‌ای می‌سازم که میوه‌هایش از پنجره اتاق در دسترس باشد.

مدرسه‌هایش پر از سرمایه اجتماعی باشد و ما معلم‌ها شنونده خوبی برای تغییرات اجتماعی و افکار جدید باشیم. صدای جیغ مانند زنگ مدرسه همه رؤیا‌های شیرین ما را تا چهارشنبه دیگر و صندلی داغ دیگری با خود می‌برد. دختر توی کافه‌کتاب کلاس مقنعه‌اش کمی سر خورده است. می‌گوید: چه اتفاقی می‌افتد مگر؟ آرام و با لبخند، مقنعه‌اش را جلو می‌کشم و می‌گویم: گیسوی تو پیچیده‌ترین معضل دنیاست! غش‌غش می‌خندد و می‌گوید: خانم، مفید بود جلسه. ممنون!

یک عصر دخترانه با رؤیای ایمیل به آقای وزیر

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->